Saturday 31 March 2012

نامه حامیان مادران پارک لاله ایران به کاترین اشتون مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا،


نامه سرگشاده همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ایران

در اعتراض به احکام دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی ایران برای حامیان مادران پارک لاله



madaran-pl-s.jpg
خانم کاترین اشتون گرامی،
از برگزاری اولین جشن نوروز، این کهن ترین عید ایرانیان در پارلمان اروپا خشنودیم و از شما کمال تشکر را داریم. ما حامیان مادران پارک لاله خارج از کشور در یک همبستگی جهانی، پس از به گلوله بستن مردم در تظاهرات مسالمت آمیز جنبش دموکراسی خواهانه مردم به نتایج انتخابات مخدوش ریاست جمهوری سال 2009 در حمایت از مادران داغدار در کشورهای مختلف شکل گرفتیم. در این تظاهرات، ندا و تعداد زیادی را به قتل رساندند و تعداد بیشتری را نیز دستگیر کردند. از آن زمان ما صدای دادخواهی تمام مادران و خانواده های کشته شدگان حکومت جمهوری اسلامی هستیم و تلاش می کنیم این صدای دادخواهی را به سراسر جهان برسانیم. ما خواستار حمایت همه جانبه اتحادیه اروپا از مادران پارک لاله و حامیان آنان می باشیم .
مادران پارک لاله، جمعی از مادران و خانواده های جان باختگان و آسیب دیدگان در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی هستند که با هدف دادخواهی، خواستار لغو مجازات اعدام، آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی در طی ۳۳ سال گذشته هستند. آنها از ابتدای این حرکت خودجوش، بارها دستگیر و به زندان افتاده اند و تعدادی از آنان با وثیقه های سنگین به طور موقت آزاد شده اند، ولی همچنان مورد تهدید و تحقیر و اهانت نیروهای امنیتی قرار دارند و تعدادی دیگر بارها با تهدیدهای تلفنی تحت شدیدترین صدمات روحی و اجتمایی قرار گرفته اند.i
مادران داغدار، حتی اجازه برگزاری آزادانه مراسم یاد بود فرزندان خود را ندارند و تا به حال تعداد زیادی از این خانواده ها و حامیان به جرم شرکت در مراسم یادبود، باز داشت و زندانی شده اند، خانم ژیلا کرم زاده مکوندی، شاعر و هنرمند، یکی از حامیان است که به جرم همدردی و سرودن شعر برای مادران داغدار و جان باختگان به دو سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی محکوم و از دسامبر ۲۰۱۱ در زندان اوین به سر می برد.
منصوره بهکیش یکی دیگر از حامیان مادران داغدار است. او ۶ نفر از اعضای خانواده اش به وسیله رژیم جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ به قتل رسیده و سه تن از آنان در گورستان خاورانii دفن شده اند. وی بارها دستگیر و از اسفند 88 ممنوع الخروج شده است و در 4 دیماه 1390 به اتهام واهی "تبليغ عليه نظام" و "ايجاد اجتماع و تباني براي بر هم زدن امنيت ملي از طريق تشكيل گروه مادران عزادار" در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد و منتظر اعلام حکم است. او مسئول نگهداری مادر 91 ساله خود می باشد.در طی این مدت تعدادی زیادی از مادران پارک لاله بارها بازداشت و هم اکنون نیز چند تن دیگر محکوم شده اند. احکام لیلا سیف اللهی، ژیلا مهدویان و ام البنین ابراهیمی نیز تایید شده است و تعداد زیادی پرونده های دیگر در حال رسیدگی است.
فشار و تهدید بر خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی نیز روز به روز بیشتر می شود، یک نمونه پروین مخترع مادر کوهیار گودرزیiii است که به جرم پیگیری وضعیت فرزند دربند خود 8 ماه بازداشت بود و در تاریخ 28 اسفند 1390 از زندان کرمان آزاد شد. نمونه دیگر، مادر و پدر بهنود رمضانیiv هستند که به دنبال شکایت آنها برای شناسایی ضاربان فرزندشان به جای هر گونه پاسخ گویی، در سالگرد جان باختن وی بازداشت می شوند. نمونه دیگر مادر شاهرخ رحمانیv است، او اظهار می دارد شدیداً تهدید شده که اگر قتل فرزندش شاهرخ را پیگیری کند، دیگر فرزندان اش نیز ممکن است "دچار سانحه" شوند.
همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ایران، دستگیری مادران دادخواه پارک لاله و حامیان آنان و خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی را، نقض آشکار حقوق بشر می داند و ضمن تشکر از حمایت های همیشگی شما از فعالان حقوق بشر و فعالان جنبش زنان در ایران، خواستار عکس العمل فوری اتحادیه اروپا برای آزادی ژیلا کرم زاده مکوندی و لغو احکام دادگاه انقلاب اسلامی برای دیگر حامیان مادران پارک لاله و خانواده های جان باختگان می باشد .

با احترام
همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ایران
http://www.mpliran.com/2012/03/blog-post_30.html
۲۰ مارس 

Friday 30 March 2012

شش زندانی سیاسی منتظر اجرای اعدام


از تهران تا کردستان صدور حکم اعدام برای زندانیانی با جرم سیاسی که در دادگاه‌های غیرعلنی و بدون حضور هیأت منصفه محاکمه می‌شوند همچنان ادامه دارد.



 از تهران تا کردستان صدور حکم اعدام برای زندانیانی با جرم سیاسی که در دادگاه‌های غیرعلنی و بدون حضور هیأت منصفه محاکمه می‌شوند همچنان ادامه دارد. اخیرا سازمان عفو بین‌الملل عنوان "حکومت جلاد" را به جمهوری اسلامی داده است.

سعید ملک‌پور، عبدالرضا قنبری، شیرکو معارفی، حبیب‌الله گلپری‌پور، زانیار و لقمان مرادی شش تن از ۲۸ زندانی سیاسی هستند که برایشان حکم اعدام صادر شده و این احکام از سوی دادگاه تجدید نظر یا دیوان عالی کشور تایید نیز شده است.

عبدالرضا قنبری معلم ۴۴ ساله‌ای که روز عاشورای سال ۱۳۸۸ دستگیر شد از بهار ۱۳۸۹ که دادگاه تجدیدنظر حکم اعدام او را تایید کرد در انتظار اجرای حکم به سر می‌برد.

وی که معلم ادبیات در یکی از مدارس پاکدشت ورامین است، از داشتن وکیل اختیاری محروم است و وکیل تسخیری او نیز در جلسه دادگاه گفته به دلیل کرد زبان بودن نمی‌تواند از موکلش دفاع کند.

سایت "ندای سبز آزادی" عبدالرضا قنبری را اینگونه معرفی کرده است: «عبدالرضا قنبری یکی از فعال‌ترین زندانیان بند ۳۵۰ در حوزه فرهنگی است که برنامه‌های حوزه شعر و ادب و داستان را در این بند هدایت و مدیریت می‌کند. این آموزگار زندانی، شش جلد کتاب کمک آموزشی و ادبی دارد، موسس انجمن اهل قلم در گرمساراست، انتشار گاهنامه‌ی "نویسه" را عهده‌دار شده، معلم نمونه در الگوی تدریس است و در دانشگاه‌های آزاد و پیام نور سابقه‌ی تدریس دارد».

وی به توصیه قاضی پرونده‌اش تقاضای عفو داد اما کمیسیون عفو وبخشودگی قوه قضائیه در اسفند ۸۹ با تقاضای او مخالفت کرد.

حکم اعدام سعید ملک‌پور طراح و متخصص وب نیز که از مهرماه ۱۳۸۷ در زندان است، توسط دیوان عالی کشور تایید شده است.

نعمت احمدی یکی از وکلای سعید ملک‌پور به دویچه‌وله گفت که برای پرونده موکلش تقاضای ماده ۱۸ را کرده که به معنی اعاده دادرسی است. وی گفت این تقاضا یک بار رد شده اما دوباره آن را مطرح کرده‌اند و او امیدوار است که این بار با این درخواست موافقت شود.

زندانیان کرد در خطر اعدام

حبیب‌الله گلپری‌پور، جوان ۲۷ ساله سنندجی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به اعدام محکوم شد و این حکم از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است.

شیرکو معارفی، زندانی سیاسی کرد نیز از روز جمعه ۲۶ اسفند به سلول انفرادی منتقل شده و به همین دلیل احتمال می‌رود که حکم اعدام او به زودی اجرا شود.

وکیل مدافع حبیب‌الله گلپری‌پور و شیرکو معارفی می‌گوید برای هردو موکلش تقاضای عفو کرده و منتظر پاسخ کمیسیون عفو و بخشودگی است.

خلیل بهرامیان همچنین تاکید کرده که مهم‌ترین اشکال حقوقی در این دو پرونده عدم رعایت اصل ۱۶۸ قانون اساسی است. این اصل می‌گوید رسیدگی به جرائم سیاسی باید در دادگاه علنی و با حضور هیأت منصفه صورت بگیرد. این در حالی است که پرونده این افراد در دادگاه غیرعلنی و حتی بدون حضور اعضای خانواده آنها برگزار می‌شود.

استدلال قضات در برپایی این دادگاه‌ها "عدم تعریف جرم سیاسی" در قوانین ایران است. اما به گفته‌ی حقوقدانان، عدم تعریف دلیلی بر وجود نداشتن این جرم نیست. در همه‌جای دنیا جرايمی که در ارتباط با تغییر حکومت باشند جرایم سیاسی محسوب می‌شوند و رسیدگی به آنها باید در دادگاه علنی باشد.

لقمان و زانیار مرادی به اتهام عضویت در یک حزب سیاسی کُرد و همچنین کشتن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان، در تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شدند.

هردوی متهمان در دادگاه گفتند که اعترافاتشان تحت شکنجه بوده و در قتل شرکت نداشته‌اند.

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش سالانه خود برای سال ۲۰۱۱ یک بار دیگر جمهوری اسلامی ایران را جزو "حکومت‌های جلاد" نامید که نه تنها حکم اعدام در آن صادر و اجرا می‌شود بلکه آمار اجرای این حکم نسبت به سال قبل افزایش نیز داشته است. بر اساس این گزارش تنها اعدام‌های در ملاء عام در سال ۱۳۹۰ نسبت به سال قبل چهار برابر شده است.
دویچه وله 

Thursday 29 March 2012

همبستگی از دیوارهای اوین هم بلندتر است


مادران پارک لاله: ژیلا کرم زاده مکوندی که به اتهام همدردی با مادران پارک لاله ایران دوران محکومیت دوساله اش را در زندان اوین سپری می کند، پیام کوتاهی را ارسال و سال نو را به یاران اش تبریک گفته است.
متن پیام به شرح زیر است:

"با فریادی
بی زبان 
از پس دیوار 
به یاد یاران . . . 
سال 
نو 
مبارک

 ژیلا  کرمزاده مکوندی"


از اعدام عبدالرضا قنبری جلوگیری کنیم


عبد الرضا قنبری، معلم زندانی، در آستانه اعدام



بنا به گزارش خبرگزاریها و نیز سازمانهای کارگری بین المللی و فدراسیون جهانی آموزش، حکم اعدام عبدالرضا قنبری، معلم زندانی، آموزگار مدارس پاکدشت در جنوب شرقی تهران و مدرس دانشگاه، در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته و درخواست عفو ایشان از سوی کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری کل استان تهران رد شده است. عبدالرضا قنبری در دی ماه ۱۳۸۸ در دفتر دبیرستان مدرس در حصار امین پاکدشت توسط گروهی از مأموران وزارت اطلاعات، بازداشت و به بند ۲۰۹ در زندان اوین منتقل شد. به دنبال شکنجه و اقرارگیری از ایشان، وی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی، محاکمه و به اتهاماتی از جمله " ارتباط با گروه های معاند و رسانه های خارج از کشور و شرکت در اعتراضات ششم دی ماه ۱۳۸۸ (عاشورا)"، به اعدام محکوم شد. بنا به گزارش ها، همسر و فرزندان آقای قنبری تحت فشارهای شدید روانی قرار دارند و خواهان حمایت های بین المللی برای آزادی ایشان هستند.

در حال حاضر کارزار جهانی توسط فدراسیون جهانی آموزش، عفو بین الملل و بسیاری از اتحادیه های معلمان و فدراسیون های کارگری جهانی برای لغو حکم اعدام آقای قنبری و آزادی ایشان در جریان است. این کارزار تا کنون از سوی دهها هزار نفر و صدها سازمان کارگری و حقوق بشری مورد حمایت قرار گرفته است.

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران، حکم اعدام عبدالرضا قنبری و تایید آن را به شدت و قاطعانه محکوم می کند و خواهان لغو فوری این حکم و آزادی بدون قید و شرط ایشان، و دیگر معلمان زندانی و تمامی کارگران دربند و زندانیان سیاسی است.

جمهوری اسلامی ایران در طول حاکمیت خود ثابت کرده است که هیچ ارزشی برای حقوق انسانی، آزادی،عدالت و جان انسان ها قائل نیست. اما این رژیم سرکوبگر را می توان با اعتراضات سراسری توسط کلیه کارگران، از جمله معلمان، و نیز همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب در ایران و در سطح بین المللی به عقب راند و مانع از اعدام عبدالرضا قنبری و دیگر زندانیان سیاسی شد.

اتحاد بین المللی درحمایت از کارگران در ایران

۲۸ مارس ۲۰۱۲
info@workers-iran.org
http://www.workers-iran.org
http://www.etehadbinalmelali.com

Tuesday 27 March 2012

شنبه هفتم ماه آپریل ، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی


همبستگی و هم صدائی با مادران پارک لاله (مادران عزادار)
آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
شنبه هفتم ماه آپریل 2012 ساعت دو تا سه بعد از ظهر
ما حامیان "مادران پارک لاله" در لندن، با مادرانی که فرزندان خود را از دست داده و یا چشم انتظار رهائی فرزندانشان از زندان هستند اظهار همدردی و همصدائی میکنیم در اغاز بهار بیاد مادرانی هستیم که پس از گذشت سه سال درد و فراق فرزندان از پای ننشستند و امروز بیاد فرزندان از دست رفته شان خواستارآزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران هستند  
مادران براي دستیابی به حقوق بشر و حقوق شهروندی و آزادي ودموکراسی؛ و براي آنكه صدايشان را بهتر به گوش جهانيان برسانند خواهان صلح هستند و بار دیگر مصرانه بر خواسته های بحق و مدنی مادران پارک لاله تاکید مي کنند.خواسته ها: آزادی زندانیان سیاسی – عقیدتی، لغو اعدام بطور کلی، محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان جنایات سی و سه سال گذشته در ایران
به منظور هم صدائی با "مادران پارک لاله " ما شنبه هفتم ماه آپریل-بین ساعت دو تا سه بعد از ظهر جلوی ناشنال گالری لندن جمع می شویم و تاکید می کنیم که:
پایان تعقیب و آزار مادران داغدار و دادخواه و آزادی ژیلا کرم زاده مکوندی خواست فوری ماست
حامیان "مادران عزدار ایران" لندن /انگلستان

Tel: 0044-7952513869
http://supportersmourningmothersiranuk.blogspot.com/
Find us on Face book: mothers. mourning
Saturday: 7Th.April 2012
15.00 – 14.00: Time
Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery)
Nearest Tube Charing Cross: Bakerloo and Northern line

In Solidarity and Sympathy with Mourning Mothers of Iran 

We, the supporters of Mothers of Laleh Park sympathise with those mothers whose children have been executed or are waiting to see their children freed. At the beginning of spring we remember those mothers who after three years of separation from their loved ones, are still adamant to achieve their goal. Today, in memory of their children, they demand freedom of all the political prisoners and prisoners of conscience.

Demands of the Mothers of the Laleh Park: - “No to War”، -Unconditional release of all political prisoners،-Abolition of capital punishment،-Identification, detention and punishment of those who had committed crimes for the past 33 years in Iran.Stop persecution of Mourning Mothers and their supporters in Iran, NOW.Free Jeela Karamzadeh MakvandiWe the Supporters of the Mourning Mothers of Laleh Park, once again, gather in front of the National Gallery in London on Saturday 7 April 2012 between 2 and 3pm to add our voice to their demands. Please come and join us there.
Supporters of the Mourning Mothers of Iran- London

Find us on Face book: mothers mourning
.

خانواده عمادبهاور در سومین سال محرومیت وی از مرخصی


 ما عید نداریم
خانواده عمادبهاور در سومین سال محرومیت وی از مرخصی: ما عید نداریم
     اولین روز سال نود و یک را در حالی پشت سر گذاشتیم که 195 زندانی سیاسی در زندان بسر می برند و از این تعداد فقط 18 نفر توانسته اند به مرخصی بیایند. عماد بهاور یکی از زندانیان سیاسی است که سومین عید خود را در زندان بسر می برد و پیگیری های خانواده او برای گرفتن مرخصی و ملاقات حضوری تاکنون بی نتیجه مانده است.
طاهره طاهریان مادر عماد بهاور با ابراز ناراحتی از عدم موافقت با مرخصی فرزندش به "جرس" می گوید: "خود عماد درخواست مرخصی را نوشت و ما به دادستانی تحویل دادیم و خیلی منتظر بودیم که با مرخصی عماد موافقت کنند اما متاسفانه هیچ خبری نشد. این در حالی است که از ملاقات حضوری هم محروم هستیم."

عماد بهاور مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 چهار بار بازداشت و به زندان منتقل گردید. این عضو نهضت آزادی ایران در سال 89 بعد از چندین بار تعویق زمان برگزاری دادگاه نهایتا به ده سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت در فضای احزاب، رسانه‌ها و فضای سایبری محکوم و در دادگاه تجدید نظر این حکم تایید شد. خانواده وی بارها برای رسیدگی مجدد به پرونده عماد اقدام کردند اما بعد از گذشت حدود هفت ماه هنوز پرونده از دادگاه انقلاب به دیوان عالی کشور نرفته است.


طاهریان ادامه می دهد: "اصلا به نامه های ما جواب نمی دهند. خواسته اصلی ما هم رسیدگی مجدد پرونده عماد است و قرار بود که از دادگاه انقلاب به دیوان عالی برود اما گویا اصلا نمی خواهند پرونده را برای بررسی مجدد تحویل دهند."


مریم شفیعی همسر عماد هم با دلتنگی خاطر نشان می کند: "ما از زمانیکه عماد به زندان رفته دیگر عیدی نداریم و هیچ حس و حالی بر سر سفره هفت سین نداشتیم. البته برای خود من خیلی سخت تر بود اگر عماد بیرون می آمد و دوستانش آنجا می ماندند. بخاطر همین نگران نیستم چون مرخصی به تعداد اندکی دادند و بند خیلی شلوغ است و همه با هم هستند و احساس دلتنگی کمتری می کنند. در حقیقت بیشتر دلتنگی ها برای خانواده هاست. امیدوارم در این سال جدید یک گشایشی شود و همه زندانیان سیاسی آزاد شوند و شرایط و اوضاع مملکت بهتر شود."


عماد بهاور در نامه ای خطاب به دادستانی نوشته است: "آقای دادستان! من و بسیاری از دوستانم در زندان همچنان بر اجرای بی تنازل قانون اساسی تاکید داریم و اصلاحات سیاسی را تنها راه تداوم و تثبیت نظام می دانیم. اگرچه اصلاح طلبان اکنون در زندانند و خانواده هایشان در رنج و سختی، اما «حذف اصلاح طلبی» بیش از آنکه مسئله ایشان باشد، مسئله نظام خواهد بود. اکنون زمان تصمیم گیری است. امیدوارم جنابعالی و مسئولین دلسوز نظام با تصمیم گیری صحیح و به دور از تندروی هایی که خواست یک جناح سیاسی خاص است، با تاکید بر آزادی های مصرح در قانون اساسی، زمینه بازگشت آرامش به کشور و تحقق عدالت واقعی را فراهم نمایید."


مادر این جوان اصلاح طلب دربند می افزاید: "من وقتی خبر آزادی چند تن از زندانیان را شنیدم، خیلی خوشحال شدم. دوست داشتم عماد هم در میان آنها باشد که نبود. من در آخرین نامه ای هم که به دادستانی نوشتم، برایشان آرزوی خوشی در سال جدید کردم و گفتم با آزاد کردن عماد دل ما را هم خوش کنید اما خب....همیشه هم گفته ام اگر چه حکم عماد حقش نبود و ناعادلانه بود اما انتظار این است که حقوق یک زندانی سیاسی که شامل مرخصی و ملاقات حضوری می شود را رعایت کنند. در هر حال آرزوی من این است که هیچ زندانی سیاسی وجود نداشته باشد و 
امیدوارم بزودی همه آزاد شوند و به آغوش خانواده اشان بازگردند."
مژگان مدرس علوم
جرس

Monday 19 March 2012

ادامه فشار برخانواده ها، دادخواهان را مصمم تر می کند


صفوف دادخواهی را محکم تر کنیم!

آن که چون غنچه ورق در ورق خون می­بست
شعله زد در شفق خون، شرف خاور شد.

آتش سینه­ی سوزان نو آراستگان
تاول تجربه آورد، تب باور شد

 شاخه­ی عشق که در باغ زمستان می­سوخت
آتش قهقه در گل زد و بار آور شد   

"سعید سلطان­پور"



دل­هامان اگر چه خونین است و سنگینی دردهای مکرر جسم و جان­مان را سخت می فشرد. اما با باوری سخت عمیق به درستی راهی که می­رویم، در آستانه­ی سالی نو، دوباره قامت راست کرده و گامی نو به پیش برمی داریم تا خواسته­های­مان را دست­یافتنی­تر کنیم.
سال 1390 نیز گذشت و هر روزش را شاهد فشارهای سیاسی و اجتماعی شدیدتری بر خانواده های کشته­شدگان و زندانیان سیاسی- عقیدتی بودیم. از دیگر سو نیز بر توهم مستبدان همواره افزوده شد، چنان که گمان برده­اند با فشار بیش­تر می توانند صدای اعتراض و دادخواهی مادران و خانواده ها را خاموش کنند، ولی با این توهم بزرگ، نه تنها صدای دادخواهی را خاموش نکرده اند، بلکه دادخواهان را مصمم تر از قبل به کارزار دادخواهی کشانده اند.

حضور مادران و خانواده ها در خاوران و بهشت زهرا در روزهای آخر سال، علیرغم فشارها و تهدیدهای مکرر و ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی، نمونه ای از آن گام­هاست. خشونت و سرکوبی است که همواره عوامل حکومت بر مادران و خانواده های آسیب دیده روا داشته اند، از دید ما به شدت محکوم بوده و اعتراض شدیدمان را به این گونه رفتارها بارها و بارها اعلام کرده و می­کنیم. 

مابا تکیه بر آموزه های تاریخ به نیروی تغییر مردمی معتقدیم و در این درس خوانده ایم و دیده ایم که در هیچ کجای دنیای و در هیچ زمانی، ستم جاودانه نبوده و نخواهد بود. و علی رغم تمایل ستمکاران پایه های لرزان ستمکاری­شان بی تردید شکسته و آوارهای­ آن دفن­شان خواهد کرد.

اکنون که جهان و طبیعت دوباره در حال نو شدن است، ما نیز با رویشی نو به صرافت برپایی گام­هایی نو هستیم. ما می­خواهیم دست­هایمان را به دست یکدیگر دهیم و با همیاری تمام دادخواهان، نیروی مان را دوچندان کنیم . ما دادخواهان، امروز به رغم ستمکاری­های حکومت، بسیار و بی شمارگانیم. بی شک یکدیگر را می­یابیم و تجارب­مان را در عرصه­ای مشترک به دیگران نیز می­رسانیم.

ما مادران پارک لاله ایران، به همراه همبستگی جهانی حامیان در خارج از کشور، پای در این راه نو نهاده ایم که سال تازه را به سال همبستگی و اتحاد دادخواهان و فشرده­تر کردن صفوف دادخواهی در حد توان­مان بدل کنیم. دادخواهانی که هر کدام به نوعی در جهت افشاگری جنایت­ های بی­شمار رژیم استبدادی حاکم بر ایران می­کوشند و تلاش­گران عرصه دادخواهی­اند.

مادران پارک لاله ایران و همبستگی جهانی حامیان خارج از کشور، مطابق میثاق همیشگی خود خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده و معتقدند که به بند کشیدن انسان هایی که در پی کسب حقوق اجتماعی و فردی خود هستند، خلاف همه گونه اصول انسانی و قانونی است.

ما همچنان ایستاده ایم و سه خواسته خود را فریاد می­زنیم و برای رسیدن به این خواست­های دادخواهانه از هیچ تلاشی فروگزار نخواهیم بود. آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، لغو مجارات اعدام از قوانین مجازاتی ایران، مجازات آمران و عاملان جنایات رژیم طی دوران حکومت­اش در دادگاه­های علنی و مردمی! تا سرانجام کارزار دادخواهی را در افق عدالت بنشانیم.

سال نو را به سال همبستگی بیشتر تبدیل کنیم!



مادران پارک لاله ایران
همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ایران
27 اسفند 1390



بخوان به نام ازادی

ایامی چند به آمدن بهار و سال نو نمانده است. با اینکه عمو نوروز پشت دروازه های شهر به در می کوبد، ننه سرما هم چنان قدرت خود را به رخ می کشد، گویی زمستان خیال رفتن ندارد و می خواهد بماند و حکمرانی کند غافل از اینکه سیه روزان ژنده پوش و کودکانی که پایشان را روی هم می گذارند، تا دیگران متوجه کفش های پاره شان نشوند، عاقبت لشکر سرما را شکست خواهند داد و بهار شورانگیز از راه خواهد رسید.

ژیلای عزیز، در این روزهای پایانی سال 90 که سالی پر التهاب برای تو و همه دوستان بود، به خاطر مهربانی و سرودن شعری، برای التیام دل های خسته و زخم خورده، در پشت دیوارها هستی و شاید در لحظات تنهایی، میله های سرد سلول را می فشاری و شاید در همان دم، شعری بگویی، شعری از روزهای زندان.
عزیزم، می دانم از پشت دیوارهای سرد و سیاه زندان، تو و هم سلولی هایت، صدای گام های بهار را می شنوید و ایمان دارم قلب شاعرت با قلب دردمند ولی پر طاقت آن مادری که به انتظار آزادی و در آغوش کشیدن فرزندانش، زندان را تحمل می کند، یکی شده است.
شما تلاش می کنید روزهای ملال انگیز زندان را سپری کنید، با این امید که آزادی را از زندان آزاد کنید. شما با هم چشم به روزنه های کوچک سلول دوخته اید، تا بوی آشنای بهار را حس کنید و شاید به انتظار دیدن شکوفه ها بنشینی و شاید تصویر یک شاخه گل سرخ و یا گلدان سنبلی را روی دیوار سلول بکشی و به هم بندی هایت که مهربانانه در کنار هم روزها و ماه های حبس را می گذارانید، سال نو را تبریک بگوییی و سرود سر اومد زمستون را با هم بخوانید.
عزیزم، ما هم سال نو را به تو تبریک می گوییم و بدان که اگر در بین ما نیستی، ولی به آنچه از روز اول باهم پیمان بستیم، تا رسیدن به خواسته های مان که مثل هفت سین سفره نوروز، سین دارد و آن هم سه خواسته مان است، پافشاری می کنیم و به امید روزی هستیم که خواسته های مان تحقق پیدا کند و تو و دیگر شیر زنان و دلیرمردان از زندان آزاد شوید و در سالی که می آید شاد و آزادانه شاهد آمدن بهاران در دشت های زیبای وطن باشیم.
سال نو بر تمام ایرانیان و شیرزنان و دلیرمردان سرزمینم مبارک باشد.
یکی از مادران پارک لاله
28 اسفند 1390